اذنت ندادند چرا خود رأیی
اذن ده حفظ شود حرمتی
گر دانی نارضایت میزبانی
وقتش، وجودت ارزش دهی
شمارد ترا محترم میزبان
گر شوی دعوی به اذن میزبان
نه اینکه دعوی خویش باشی
بی مؤذن خود را دعوی کنی
نشاید همان لحظه آسایشی
چرا که باشد کار زیاد روزگاری
بی مؤذن شوی تو میهمان
نباشد شاد دلی ز تو میزبان
میهمان حبیب خداست
گر دانی نرنجانی دل میزبان
ورود به مکان مقس خدا
اذن اوست گر خواهد خدا
اذنت ندادند چرا خود رأیی
اذن ده حفظ شود حرمتی